عمران و معماري گچساران

عمران و معماري گچساران
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عمران گچساران و آدرس betoni.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





معماری عملکرد گرا :

 

 معماری فوق حاوی معماری عملکردگرائی آغازین یعنی:سادگی " احجام مکعبی " کاربرد زیاد شیشه "سطوح سفید " و فضاهای باز میباشد.در این طرح  کلیه اتاق ها برای ایجاد فضایی یکپارچه و سیال یکی شده اند.حتی گذار درون و برون نا محسوس است.لبریز کردن فضا از نور نه صرفآ به دلایل کارکردی ان بلکه "بدون شک " برای تاکید بر مشخصه ی متحدالشکلی و منطقی بودن نیز صورت گرفته است.به این اعتبار "عملکردگرایی در خلق زبان رسمی جدید که بیان کننده ی آزادی مطلوب دوران و نیز اعتقاد به توفق علمی-منطقی واقعیت میباشد " پیروز شد.

 

 

 

                  

 

معمار این خانه با شکوه برنده جایزه معماری شده است.دیوار های شیشه ای سر به فلک کشیده "منظره خلیج خیره کننده و جوشان راهنمای اشتیاقی به سوی آرامش است.سبک معماری ای نو " استادی بی عیب و نقص به همراه طرحی متمایز شما را به زندگی جدید دعوت میکند.

 

 

دیوار های سفید و کف های براق چینی به رنگ سفید یک دید صیقلی پیوسته در  سر تاسر خانه ایجاد میکند آنچنان که پهنا و وسعت شیشه ها ان را حفظ خواهد کرد.

 

 

اختلاط ماهرانه فضای داخلی با محیط پر آب خارج با جداره شیشه ای مایل به آبی منعکس کننده آب و آسمان و جلوه ای متعالی به عنوان اصلی بصری است.

 بازتاب تابش آفتاب به همراه اتاق و فضاهائی متناسب فضائی خواهد بود که با جوی آرام پر می شود.فواره های متعدد و جوشان به همراه استخری هر چند کوچک تاثیری از آب متحرک در خانه ایجاد میکند.

 

 

مجموعه اصلی خانه دارای منظر و دیدی خارق العاده و همچنین ویژه گیهای یک اتاق نشیمن آشپزخانه و یک دفتر خصوصی با دور نماهای خیره کننده از حیاط پر آب و استخر جوشان می باشد .هم اکنون این ملک تکه ای از مجموعه خلیج (sarasota) میباشد و پناهگاهی از شلوغی ها و هیاهوهای جهان امروز با دقایقی فاصله از آن میباشد.

 

 

 

معماری مدرن :

تأمین سکونتگاه جدید برای بشر، چیزی فراتر از برپایی خانه‌های مدرن است. انسان تنها در خانه‌اش «سکنی نمی گزیند»؛ او در کنار همشهری‌هایش در مؤسسات عمومی و فضاهای شهری نیز زندگی می‌کند. از این رو برای تجربه تعلق و مشارکت، شناسایی وسیع و گسترده امری ضروری است. هدف از این شناسایی ویژگی مکان است، که با ساختارهای طبیعی و همچنین مصنوعی تعیین می‌شود. بنابراین هدف غایی معماری، خلق و محافظت از مکان است.

معماری مدرن

 

 بگذارید تکرار کنم که مکان می‌تواند به عنوان سنتز سازماندی فضایی درک شود و فرم ساخته شده (به طور قیاسی، سکونتگاه، سنتز تشخیص موقعیت و شناسایی است)، و معنای آن با زبان معماری یا سنت نشان داده می‌شود. همچنین می‌توان اضافه کرد که معماری تنها مسئله چگونه و چه نیست، بلکه مسئله کجا نیز هست.
بنابراین، مسئله نهایی ما این است که معماری در خلق مکان‌های رضایت‌بخش برای شیوه جدید زندگی موفق بوده است. با وجود این ، مکان مدرن مکانی است که هویت خاص خود را دارد. البته در عین حال، مکان باید دارای نوعی آشکارگی یا فراخی واقعی باشد که حضور همزمان «مکانهای بیشمار» را نشان دهد. گفتیم که برخی از ابزارهای لازم برای حل این مسئله ، یعنی تصور جدید از فضا و فرم، قوام گرفته بودند. همچنین خاطر نشان کردیم که این ابزارها برای حل آن وظایف ساختمان که مکان مصنوعی تعیین می‌کرد، مورد استفاده قرار گرفتند. دست آخر این واقعیت را یادآوری کردیم که جنبش مدرن مدت‌ها پیش نیاز به عظمت و منطقه گرایی جدید، یعنی نیاز به فرم‌های نمادین جدید، را تشخیص داد. اینجا شرایط لازم برای خلق مکان‌های معاصر وجود دارند، و در این میان می‌توان به تلاش‌های بسیار چشمگیر برای حل ملموس این مسئله نیز اشاره کرد. در فصول بعد، درباره «چگونه» و «چه» و «کجا» ی معماری مدرن به تفصیل بحث خواهد شد؛ و نقاط ضعف و دستاوردهای ممکن آن نیز خاطر نشان خواهد گردید.
اما پیش از ادامه بررسی‌ها، اشاره به برخی مخاطرات که رشد این سنت جدید را مانع شدند، اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. به طور کلی آنها پیامد اعتقاد یک بعدی در منطق و دودستگی تفکر و احساسی بودند که ریشه در عصر روشنگری داشت. ظاهراً معماری مدرن قرار نبود به عنوان شقی از فن‌آوری عقلانی عمل کند، بلکه می‌بایست به عنوان مکمل آن در نظر گرفته می‌د. پیشگامان، جهان جدید را قبول داشتند، اما می‌خواستند بعد هنری آن را که در مرحله ابتدایی آن به فراموشی سپرده شده بود، به آن بازگردانند. برج ایفل تجلی شکوهمند این هدف است. گرچه پیشگامان در کارهای خاص خود موفق بودند،اما شیوه‌هایی را به کار بردند که بی‌نقص نبود. اثر هنری هرگز نتیجه تحلیل منطقی نیست و نمی‌تواند به عنوان آینده‌ای از «شیوه بیان» انتزاعی درک شود. اثر هنری همیشه بر نگرش یا «انگاره» ای کلی استوار است که به تجمیع عناصری که به طور منطقی تعلقی به یکدیگر ندارند می‌پردازد. هنر اساساً غیرمنطقی است و نمی‌توان آن را با اصطلاحات علمی توصیف کرد. بسیاری از معماران مدرن نما، با انتقال روش‌های علوم طبیعی به معماری، بعد هنری آن را از بین بردند، و زمینه کارشان را به طراحی صرف و ساخت تقلیل دادند. این تقلیل به طور کلی دو جهت متفاوت را در بر می‌گرفت: یکی از اینها ریشه در اتم گرایی تفکیک ناپذیر از عل تحلیلی داشت. و دیگری از باور علمی به سیستم‌های سامان بخش ناشی می‌شد. در نتیجه معماری مدرن با گسترش زیاد به جلوه‌های نواکسپرسیونیستی یا فرمالیسم نوعقلانی سخت تنزل کرد در هر دو مورد نگرش جدید از دست می‌رود و معماری دشمن زندگی معاصر می‌شود.
نقاشانی مانند کلی و کاندینسکی خیلی پیش از این رویکردی پدیدار شناسانه به مسائل هنر تصویری را مطرح ساختد، و برخی معماران آن پیشنهاد را دنبال کردند. پدیدار شناسی در فلسفه برای امکان بازگشت به «خود اشیاء» از طریق توصیف‌هایی که «شیء بودگی» آنها را نشان می‌دهد. عمل می کند. در برخی موارد، انسان تلاش کرده است که با مشکلات محیط زیست و مکان به طور جدی برخورد کند، و مکانمندی را به عنوان یکی از ساختارهای اساسی «هستی ما در این جهان» توصیف کند.
بدین ترتیب مکان به مثابه «شیء» در مفهوم اصلی واژگانی آن درک می‌شود و این به منزلة نوعی «گردهمایی» است که «انسان را با جهان رو در رو می‌کند.» بنابراین مفهوم مکان عبارت است از جهانی که مکان به وجود می‌آورد. هر جهان، کلی و در عین حال وابسته به شرایط است، و معماری باید این واقعیت را از طریق تعابیر تازه از حال و هوای ویژه هر مکان (geniuse loci) بیان کند.
ظاهراً سبک‌ها در ساختارهای اصلی ریشه دارند، و نماینده مجموعه‌ای از انتخابهای ویژه‌اند. بدین ترتیب گرچه اساس کلی سبک‌ها به آنها ارزش ابدی می‌بخشد، اما به طور کلی سبک‌ها منحصر به فردند. هر چند جهان آزاد نمی‌تواند از سیستم‌های بسته‌ای از این نوع استفاده کند اما در این میان به «پلان آزاد» و «فرم‌های آزاد» نیاز است. معماری برای به وجود آوردن این امکان باید به سرچشمه‌هایی رجوع کند که در زبان‌های متفاوت فرم مشترک‌اند. جنبش مدرن از این مسئله آگاه بود، اما نظریه پردازی‌اش در این باره در تنگنای «علمی» گرفتار شد. پدیدار شناسی به این نقطه ضعف غلبه می‌کند و این امکان را به دست می‌دهد که ریشه‌های مان را درک کنیم. با کمک پدیدار شناسی، زبان جدید معماری می‌تواند ایجاد گردد و بدین ترتیب مکان جدید رونق گیرد.

 

 

معماری متا :
معماری متا بر اساس تحلیل اطلاعات سازمان یافته, طبق اصول مورفولوژی با استفاده از الگوریتم ها و کدهای ژنتیک شکل گرفته است که به محدوده فرمهای معماری وسعت تازه ای می بخشد.
این فرمها در نوعی دنیای جدید شکل شناسی کنار هم قرار گرفته و فضای متا را بوجود میآورند. فضایی که بیش از سه بعد دارند و گونه های گذشته, حال و آینده را در کنار هم قرار میدهند.

امکانات پیچیده گرافیکی که به کامپیوتر قابل استفاده هستند, این امکان را به معماران می دهندکه بتوانند بدون استفاده از مدلهای فیزیکی به محیطهای فضایی نسبتا پیچیده ماهیت بصری دهند. این فضاهای دیجیتال که کاملا به صورت حقیقی حس میشوند در نوع خود خارق العاده بوده و هیچ نشانی از روشهای ساخت و ویژگیهای مصالح فیزیکی در آنها دیده نمیشود.

در این مقاله کارهای ارائه شده از دو روش متفاوت به دست آمده اند: دسته اول حاصل هندسه چند بعدی بوده و گروه دوم حاصل ترکیب هندسه با روشهایی است, که برای ساختن فرمهای فیزیکی با مصالح حقیقی بکار میروند.هر دو روش امکانات جدیدی را برای شکل گیری معماری با استفاده از اصول اولیه مورفولوژی بدست میدهند.

در روش اول هندسه ای بسیار منظم به عنوان پایه ای برای ایجاد فراسازه هایی نا منظم مورد استفاده قرار گرفته اند. واژه فرا سطح در این نمونه ها با توجه به معنای اصلی آن در ریاضی و هندسه یعنی استفاده از فضاهایی با بیش از دو بعد بکار رفته است. در مثال زیر سطحی نا منظم که نشانگر مفهوم حقیقی فرا سطح است مانند ابری بر روی فضایی تعریف شده معلق است. این فضا با استفاده از صفحات و تقاطع های مختلف به آسانی قابل ساخت است. تنها باید از عناصر نگه دارنده برای ایجاد پایداری استفاده کرد.

در روش دوم به منظور خلق فضاها و سطوح معماری با ورقهای فلزی و با استفاده از امکانات کامپیوتری انجام گرفته است. همه سازه های شکل گرفته از ورق های فلزی که در این شکل نشان داده شده اند با استفاده از یک الگوریتم کد بندی شده اصول مورفولوژی بدست آمده اند و از تنوع بسیاری برخوردارند زیرا با ایجاد کوچکترین تغییر در این کد اشکال و فرمهای جدیدی ساخته میشوند.

شکل موجی این سازه ها حاصل عکس العمل ورق های فلزی در برابر نیروهای وارده است. ماده در اثر وزن خود و سایر نیروهایی که به آن وارد میشود و غیر قابل پیش بینی با قوانین مورفولوژی است تغییر میکند, که این تغییرات نوعی حالت سیالیت را القا میکند اما ساخت عناصر معماری با واحدهای مکعبی و صلب باعث انجماد ماهیت سیال معماری شده است. چین و چروکهای پوست ما سطوح گیاهان و پوست جانوران موجهای دریا و فرمهای ابرها نمونه هایی از این کیفیت سیال در طبیعت هستند. ولی ساخت فرمهای معماری منحنی دار با استفاده از روشهای استاندارد معماری غالبا مسائل اقتصادی را به دنبال داشته است.

 

مينيماليزم در هنر و معماري :
عبارت "كوچك زياد است" براي مدرنيستها يك كانسپت و مفهوم تعريف شده ومشخص است كه همواره در پي كم كردن جزييات ناخواسته اند.هدف مينيماليستها در طراحي،نمايش جوهره ذاتي جز و كل هر چيز است.خواه قسمتي از قاشق و چنگال باشد و خواه فضاي گالري يا يك خانه.
تجلي مينيماليزم در معماري و در كليه هنرها،احتمالا به جنبش فن و هنر،كه از بي نظمي هاي ويكتورين دوري مي جويد
-باز مي گردد. ويليام موريس يكي از بانيان اساس اين تفكر و بنيانگذار اصول مدرنيستها و هوادار صداقت و صراحت در بكاربردن مصالح و سازه،فن اجراي ساختمان را يك عمل تمام عيارهنري مي بيند.امروزه مسجل است كه مينيماليزم از فلسفه فكري و معماري ميس ون دروهه و تمايل وي به كاهش تزيينات در كار نشات گرفته است.ميس فضا را همچون جرياني آزاد و مطبوع در بين توده داخلي بنا و همچنين داخل و خارج هدايت مي كند.تمايل ميس نه تنها كاستن جزييات بلكه پيوند ميان معماري و طبيعت نيز بوده است.مي توان گفت كه شيشه مهمترين مهمترين ماده براي مدرنيستهاي اوليه به حساب مي امد كه پيوندي غير مترقبه بين درون و برون ايجاد مي كرد.
تنوعي كه در ارائه اين تنزل اجزا و حساسيت به كوچك سازي توسط معماران مختلف ارائه مي شود عموما وجه مشابهي دارند كه سعي كرده اند وقوف به طبيعت را افزايش دهند
.تادائو آندو،آنتوني پرداك،جان پاوسون،آلبرتو كامپو و... تنها مثالهايي از عده بيشماري هستند كه مي خواهند موازنه و تلفيق بين معماري و طبيعت را از طريق سادگي فرم،سطح و جزييات به وجود آورند.(كه روش هر يك را براي مدرنيستها يك كانسپت و مفهوم تعريف شده ومشخص است كه همواره در پي كم كردن جزييات ناخواسته اند.هدف مينيماليستها در طراحي،نمايش جوهره ذاتي جز و كل هر چيز است.خواه قسمتي از قاشق و چنگال باشد و خواه فضاي گالري يا يك خانه.
تجلي مينيماليزم در معماري و در كليه هنرها،احتمالا به جنبش فن و هنر،كه از بي نظمي هاي ويكتورين دوري مي جويد
-باز مي گردد. ويليام موريس يكي از بانيان اساس اين تفكر و بنيانگذار اصول مدرنيستها و هوادار صداقت و صراحت در بكاربردن مصالح و سازه،فن اجراي ساختمان را يك عمل تمام عيارهنري مي بيند.امروزه مسجل است كه مينيماليزم از فلسفه فكري و معماري ميس ون دروهه و تمايل وي به كاهش تزيينات در كار نشات گرفته است.ميس فضا را همچون جرياني آزاد و مطبوع در بين توده داخلي بنا و همچنين داخل و خارج هدايت مي كند.تمايل ميس نه تنها كاستن جزييات بلكه پيوند ميان معماري و طبيعت نيز بوده است.مي توان گفت كه شيشه مهمترين مهمترين ماده براي مدرنيستهاي اوليه به حساب مي امد كه پيوندي غير مترقبه بين درون و برون ايجاد مي كرد.
تنوعي كه در ارائه اين تنزل اجزا و حساسيت به كوچك سازي توسط معماران مختلف ارائه مي شود عموما وجه مشابهي دارند كه سعي كرده اند وقوف به طبيعت را افزايش دهند.تادائو آندو،آنتوني پرداك،جان پاوسون،آلبرتو كامپو و... تنها مثالهايي از عده بيشماري هستند كه مي خواهند موازنه و تلفيق بين معماري و طبيعت را از طريق سادگي فرم،سطح و جزييات به وجود آورند.(كه روش هر يك را بعدا توضيح مي دهم)
معماری مینیمال متقدم ـ میس وندروهه
 
اوج تکامل ایده های مینیمالیستی در ساختمانهایی چون خانه فارنزورث و پاویون آلمان در بارسلون می باشد.بر خلاف سایر هنرها،معماری در این دوره حامی اندیشه ها و آرمانهای مدرنیسم بود.میس سعی داشت در پروژه هایش با سیستمهایی که اغلب شبکه ای ساده و شفاف هستند ،به سازماندهی فضا بپردازد.معماری میس همچون مدرنیسم مقتدر آن دوره،در پی آنست که همه چیز را به یک فرجام منطقی بکشاند و این اقتضای زمان اوست.

معماری میس علاوه بر شفافیت فیزیکی،از لحاظ فلسفی نیز شفاف است.انتزاع و فروکاستگی در نهایت قدرت و هنرمندی،در ساختمانهای وی به چشم می آیند.ایده" جریان سیال فضا" نیز به احساس رهایی و سبکی در مینیمالیسم وی کمک می کند.

فلز و شیشه مصالح مورد علاقه وی هستند.او در معماریش بیشتر از رنگهای خنثی استفاده می کند و صلابت فرم را به رنگ ترجیح می دهد.

نکته حائز اهمیت در معماری مینیمال این دوره،استفاده از تکنولوژی و روشهای پیشرفته اجرا و توجه فراوان به جزئیات است.این مورد بر خلاف روش سایر هنرمندان مینیمالیست این دوره است. در نقاشی مینیمالیستی این دوره،تکنیک چندان مورد توجه نیست و مجسمه سازانی همچون دونالد جاد نیز سعی در استفاده از ساده ترین روشها در خلق آثار خود داشتند.
 
معماری مینیمال ژاپن ـ تادائو آندو
 
بر خلاف معماران مینیمالیست متقدم که ستایشگر ایده مدرن بودند،آندو موضعی انتقادی نسبت به مدرنیسم دارد.آندو از یک سو بر مدرنیسم می تازد و چهره غیر انسانی آن را رد می کند و از دیگر سوی،معماری پست مدرن را دارای رویکرد صوری و در حد به کار بردن عناصرنوستالژیک میبیند.کارهای آندو دارای دو مشخصه اصلی اند:عملکردگرایی و فضاهای نمادین.
سعی آندو بر استفاده نمادین از فضاست،اما نه به شیوه های پست مدرنیستی،بلکه با ابزارهای مدرنیسم.از دیدگاه وی،راه درست،احیای فرمهای مدرنیستی و دمیدن روح تازه در آنهاست.
برای آندو مدرنیسم یک پروژه ناتمام است که باید آن را ترمیم کرد و نقاط قوت آن را برجسته نمود.از این جنبه،دیدگاههای وی تا حدود زیادی شبیه دیدگاههای هابرماس است.هدف آندو فراتر رفتن از مدرنیسم و کشف امکانات آن است تا از آنچه که مدرنیسم مورد غفلت قرار داده،استفاده ببرد.به عنوان مثال رویکرد مدرن(همانند معماری میس)در پی به دست آوردن یک شکلی بود اما وی در کارهایش سعی در تاکید بر تفاوت میان چیزها داشته.وی به گونه ای متضاد،در پی یافتن شیوه هایی برای ایجاد فضاهای یک شکل با به کار بردن شیشه و بتن است که دارای "معانی" مختلف اند.مدرنیته،توجهات انسانی را تحت سیطره احکام خردگرایی و عملکردگرایی قرار داده بود اما آندودر پی "معانی" فضاست.فضاهایی با معانی متفاوت که عمدا" درون پوسته ای مات و یکنواخت از بتن قرار گرفته اند.بدین طریق او سعی در ایجاد تعادلی میان امر منطقی و غیر منطقی دارد.بنابراین او بر خلاف معماران مینیمالیست متقدم،عملکردگرای صرف نیست.
از دیگر سوی آندو شدیدا" متاثر از هویت ژاپنی است.در اینجا نمی توان از نقش معماری گذشته ژاپن و در این بین نمی توان تاثیر معماری سنتی ژاپن،اندیشه های بودایی و ذن را در مورد سادگی،نادیده گرفت.
او می خواهد فضاهایی بیافریند که مردم را قادر سازد ات آگاهی خود را از وجود فیزیکی شان احیا کنند.در همین راستا خالی کردن فضا از عناصر زائد،به مخاطب معماری او کمک می کند تا درک خویش از محیط را بالاتر ببرد.

 

معماری بیونتیک و اندیشه های گِرگ لین :

قرنهاست که بشر در رابطه تنگاتنگ با طبیعت به سر برده و برای تولید مایهتاج خود از آن الهام می گیرد .
 لئوناردو داوینچی ، نابغه عصر رنسانس ، یکی از اولین کسانی بود که برای ساخت ماشین پرواز دانشهای « بیولوژی » و « فنی » زمان خود را درآمیخت و برای حل مسائل فی زمانش به جستجو و تحقیق در ساختار جانداران پرداخت . امروز پانصد سال پس از داوینچی مهندسان رشته های مختلف برای ایجاد ارتباط بین قوانین علوم فنی با دنیای جانداران تلاشی مشابه دارند . ارتباطی که با آغاز قرن بیست و یکم و رشد روزافزون رایانه ها جایگاه خاص یافته و دنیای اندیشه های معماری را نیز تحت تأثیر قرار داده است .


حجم زیاد مقالات ، سخنرانی ها ، مباحث نظری ارائه شده در چند سال گذشته تأیید بر این مدعاست . به موازات اوج گیری این مباحث ، عرضه آثار شاخص این جریان را در سالنهای موزه های معتبر دنیا نیز می بینید . یکی از سردمداران به نام این جریان « گرگ لین » متولد ۱۹۶۴ ، معمار و نظریه پرداز آمریکایی است که این مقاله سعی در معرفی و بررسی افکار او تحت عنوان معماری بیونیک دارد .
یکی از اولین موارد استفاده از آفرینش های طبیعی را برای نوآوری در معماری در ابتدای نیمه دوم قرن نوزدهم مشاهده می کنیم . متخصصان انگلیسی در سال ۱۸۴۶ برای نخستین بار موفق به پرورش نوعی نیلوفر آبی عظم در اروپا شدند که قطر برگ های آن به دو متر می رسید . پاکستون ، معمار انگلیسی تبار ، با دیدن استحکام برگ های .زین نیلوفر آبی به مطالعه قفسه بندی مدور و ساختار شعاعی این گل پرداخت . حاصل این تفحص ابداء ساختار جدیدی برای سقف سبک شیشه ای در معماری بود که در قصر کریستال نمایشگاه جهانی لندن در سال ۱۸۵۱ عرضه و موفق به جلب نظر منتقدان شد .
موارد دیگری چون همکاری و مطالعۀ بین رشته ای ساختار استخوان های ران انسان برای ساختن سازه های سبک و مقروم به صرفه را نیز در قرن نوزدهم مشاهده می کنیم .
با شروع قرن بیستم (دوران پیش از مدرن) و سپس سالهای ابتدایی مدرن کمابیش به تلاش های مشابه ای برمی خوریم که البته بیشتر به صورت نظری باقی می مانند .
علاقه لوکوربوزیه به صدف داران و بررسی ساختار این جانداران می تواند مثالی در این زمینه باشد.
پس از جنگ جهانی دوم و آغاز دهه شصت قرن بیستم تبادل علمی بین گرایش های علوم طبیعی و فنی مجدداً رونق گرفت . در جریان همایشی در اوهایو ، که نیروی هوایی آمریکا در سال ۱۹۶۰ برگزار کرد ، برای اولین بار واژه هایی به نام « بیونیک » از ترکیب دو لغت « بیولوژی » و «تکنیک» زاده شد که می توانیم به فارسی « زیست فنی » ترجمه کنیم . این واژه در برگیرندۀ کار همه متخصصانی است که تلاش دارند برای حل مشکلات فنی خود از دانسته های طبیعت الهام بگیرند. طیف گسترده ای از اختراعات را در نیمۀ دوم قرن گذشته می بینیم که می توان آن ها را زیر بیرق بیونیک جای داد . الهام از نقش پولک ها و ساختار پوست کوسه برای اختراع نوعی رنگ هواپیما ، که نیروی اسصطکاک هوا را به شدت کاهش می دهد ، فقط یک نمونه از دست آوردهای مهندسی این برخورد جدید بود . در زمینه معماری نیز به اسامی معماران نامداری برمی خوریم که همانند پاکستون برای نوآوریهای خود الهام از جانداران پرداخته اند . سقف نمایشگاه مونترال ۱۹۶۷ اثر فرای اتو یا ایستگاه ته ژه وه ۱۹۶۷ شهر لیون اثر سانتیاگو کالاتراوا ، که اولی ملهم تارهای مستحکم عنکبوت و دومی الهامی از بدن سبک پرنده است . دو نمونه از انبوه طرح های اجرا شده اند .
اکنون لایه ای جدید از سیستم های انتقال ( پله برقی/ آسانسور) را در جلوی خود داشت . به پوسته گذاری آن پرداخت لایه ای متشکل از نوارهای فلزی منفذدار ، اجرای فوتوولتاییک و مشبک های شفاف که به ساختمان شخصیتی کاملا تازه می داد . منتقدی در تمجید این طرح نوشت : او در اینجا موفق شد استراتژی جدید و قابل اجرایی برای نوسازی شخصیت یک ساختماتن ارائه دهد که کوچکترین نسبتی با بزک کردن ساختمان ندارد .
در یکی از جذاب ترین طرح های این معمار ، که برای ساختمان چند منظوره فرهنگی هنری «آی بیم» واقع در خیابان بیست و یکم غربی نیویورک (۲۰۰۲) ارائه کرد ، امتزاج بیولوژی و آی بیم معماری مجدداً می بینیم . اجزای حباب گونه در ساختار نما ، که لین به آن ها لقب «محفظه های فضایی» می دهد با کمک مارپیچ هایی از بدنه ساختمان رشد می کنند . معمار طرحش را ارتباطی بین هنر و تکنیک می بیند . پوسته بنا نه تنها به واسطه پیچیدگی و طریقه ایجاد و تکامل فرم هایش بلکه به واسطه قابلیت دگرگون کردن نقوشش حائز اهمیت است . با این نما (یا پوسته) الکترونیکی بنا ، هنرمند با اثرش چون رسانه ای تصویری به ارسال پیام به محیط می پردازد . حرکتی که با دنیای جانداران قابل قیاس است .
معمولا نمایشگاه ها به خوبی دغدغه های هنری معماران خود را شان می دهند . نمایشگاه گرگ لین ، که در پائیز ۲۰۰۳ در موزه ماک شهر وین عرضه شد ، از این قاعده مستثنی نبود .
اولین چیزی که در بدو ورود نظر بیننده را به خود جلب می کرد تراریوم یا خاکزیدان نسبتاً بزرگی بود که در آن قورباغه های کوچک زنده ، که رنگ نقوش بدنشان خود را با شرایط محیطی تغییر می دهند ، نگهداری می شدند . همزمان سرتاسر کنارۀ سمت راست سالن نمایشگاه را پرده ای شفاف مجزا کرده بود که در پس آن گروهی از پروانه های زنده به نمایش گذاشته شده بودند . پس از تراریوم قورباغه ها (طبیعت جاندار) معمار ظروف یوگند استیل (سنت) را به نمایش گذاشته بود که فرم آن ها نیز از طبیعت الهام گرفته بود . پس از گذر از «طبیعت جاندار» و «گذشته» بود که بیننده به کارهای معمار می رسید . بر روی دیوار مقابل پروانه ها فیلمی از رشد سطوح پیچیدۀ «محفظه های فضایی» به نمایش گذاشته شده بود و مدل های هنری و معماری چون سرویس قهوه و چای آلسی (۲۰۰۲) و یا دروازه دنیا (۲۰۰۲) هر کدام در گوشه ای زیر حفاظ شیشه ای ، که خود نیز همانند گونه های مختلف یک جاندار (مثلا پروانه) به یکدیگر شبیه بودند ولی یکسان نبودند ، عرضه شده بود .
نهایتاً همه راه ها در انتهای سالن مجدداً به دنیای موجودات زنده ختم می شد و هنرمند حلقه افکارش را با آکواریومی که در ان چند عروس دریایی (نرم تنانی که توانایی خاصی در وفق خود با شرایط گوناگون دارند) شنا می کردند ، بسته بود . حلقه ای که در دنیای جانداران نیز به واسطه ارجاع به خاک ، آب و هوا تکمیل شده بود .
لین سعی دارد مرزهای موجود معماری را پشت سر گذاشته ، در آغاز قرن بیست و یکم با امداد از طبیعت جانداران قدم به سوی معماری بگذارد که در آن هیچ گونه ای چون دیگری نیست . گونه هایی که خود را چون جانداران زنده به بهترین نحو ممکن از هر لحاظ با تصویر بهینه مسکن وفق می دهند . آثار و نظرات لین گواهی می دهند که تفکراتش از نوآوری خاصی برخوردارند و مباحث معماری را متلاطم کرده اند . حضور معماران سرشناسی همچون هانس هولاین ، ولف پریکس (کوپ هیملبلا) ، منتقدان سرشناس چون خانم لیان لفور و دیگران در نمایشگاه و سخنرانی لین جلب توجه می کرد . ولف پریکس در نطق افتتاحیۀ نمایشگاه گرگ لین یادآور شد . هر معماری خوبی که بر پایه های نظری مستحکم برقرار شده باشد معمولا تا مدتی به صورت طرح ویا مدل باقی می ماند . هنگامی که ما اولین بار نظرات خود را به روی کاغذ آوردیم و مدل آن را ساختیم تصور نمی کردیم که در مدتی کمتر از بیست سال آثار ما مقبولیت بیابند .

 

معنای معمار گونیگی و انگاره کانتی :

کانت معنایی ویژه از معماری ـ معمارگونگی را مطرح کرده است و آن را عملیاتی برای آفرینش «نظام» می داند. این سوگیری کانتی، امر معمارانه را فعالیتی قلمداد می کند برای چرخش به سوی شبکه ای از ظرفیتهای گسترده برای بازگشایی یک "نظام"، نظامی که در یک صورت آزادانه، مخاطره "هماهنگی" ر ا دردرون خود می پذیرد، دست کم تا اینجا "هماهنگی" و یا همگونی به عنوان مخاطره، مسئله، و حتی یک اشتباه همچنان راهبرد نهایی است و به همان نسبت نیز می بایست از تعصب آمیز بودن و محدودیت زا بودن وحدت هماهنگی مقتدرانه جلوگیری کرد تا گستردگی نظام در مفهومی که مد نظر داریم نمایان گردد.

پس معماری تنها مبتنی بر آفرینش نظام به صورت کاملا هنجار مند نیست بلکه در درون خود دو صورت مخاطره آمیز را به همراه دارد که وابسته است به میزان و نوع الگوی "هماهنگی" که در درون خود نظام – نظام مندی اجازه حضور پیدا کرده است.
تلقی کانت یک قاعده ضروری است که بنیاد معماری را خارج ازحدود متافیزیک و یا تجربی و نیز ادراک معنایی ـ مفهومی مطرح می کند. پس می توان معمارانه بودن را به پشتوانه ی لحن کانتی ـ البته با احتیاط تخطی ناپذیرـ همچنان« دستگاه مندی» ومطابق باآن «هنرصنع دستگاهها» (مهارت آفرینش دستگاه) جمع بندی کرد.انگاره کانتی به شکلی موثراست که تغییرات فاقد قابلیت و«عادی» را به صورت «دانش» و یا الگویی که عناصر در آن قابلیت خود را باز می یابند، در آورد.این بازیافت نه یک بازیافت کارکردی و یا بنابر الگوی سودمندی قرار دارد، بلکه بازیافتی است برای زدودن هر آن چیزی که خارج ازناب بودگی اجتماعی آن قرار دارد.
از نظر کانت، معمارانه امکانی روش شناسی است که یعنی ایجاد« یگانگی دستگاهمندانه[ که] عبارت است از آن چیزی که شناخت عادی را در اصل به دانش تبدیل می کند، یعنی ازیک مجموعه محض شناخت، یک دستگاه می سازد». بدین ترتیب معمارگونگی به عنوان نظام یا دستگاهمندی، مشتمل بر عملیات گردآوری، مجموعه سازی و فراهم سازی ارتباط بر اساس مناسباتی ناب در میان اجزاء و عناصر است. مناسباتی که اولویتهای آن هنوز به صورت مفهوم، متعین ویا ارزش گذاری نشده است.از این رو تا جایی که این نفوذ ارزشها و اولویتهای غیر ناب نظام بودگی، که به عنوان ارزشهای مقدم وبا سازوکارهای آن قراردارند، نمی توانند خود را به عنوان تاثیرات داخلی مطرح سازند و همواره غیر نظام مند( غیر معارانه) باقی می مانند.
معمارانه بودن معماری، یعنی مستقیما نظام یافتگی عناصر ساختمانی بر حسب افزایش امکانات درونی و یا تکمیل سطح بنا به واسطه سازو کارهایی که می توانند هدفمندانه وضعیت ترکیب را در موقعیت دامنه یک نظام گردآوری کنند. پس معمارگونگی یک اجتماع سازی است، در هم تنیدگی و بافت یابی، معمارگونگی زیبا شناسانه پیوستن، و برای تفسیری افزایش یافته با نقاطی که تنها از خود معماری است. معمارگونگی همان امکان امری است که خود را در موضع به هم پیوسته برای افزایش قابلیت ویا توان فضایی (مکانی ـ زمانی) قرار می دهد.
نظام گونگی می تواند همواره به عنوان شاخصه ای از« کمال» و یا در مجموع برتری زیبا شناسانه را در بر داشته باشد. اما اگر بخواهیم از جذابیت مفهومی ـ معنایی این "واژه" بکاهیم ویا به واقع آن را در رویکری که موقعیت "استعلایی" خود را در عین فقدان محتوی ای سبب می شود، مورد خوانش قرار دهیم می توانیم همزمان مفهومی از کمال را فارق از جایگاهی منوط به داعیه های معنایی منتقل کنیم. بدون شک مطلب همچنان درافقی از اندیشه کانت مداومت می یابد. کانت در باب اول "فلسفه فضیلت" (در تعلیم عناصر اخلاق) جایی که به تشریح مفهوم کمال می رسد آن را در دو قلمرو (فضا) مشروح می سازد.« کمال گاهی به معنای یک مفهوم مربوط به فلسفه استعلایی، یعنی مفهوم تمامیت کثیری است که در مجموع یک شی واحد را تشکیل می دهد.
اما گاهی نیز به عنوان مفهوم مربوط به غایت شناسی فهمیده                                                         

معماری " های تِک" (High Tech):

سبکی که در دهه 1960 متولد شد و کودک نازپرورده معماری امروز محسوب می شود . سبک آینده نگرانه "های تِک(High Tech ) " است که به معنایی تداوم ساختمان های شیشه و آهن سده نوزدهم اما با اتکا به فناوری های مدرن است معماری "های تِک" به دلیل استفاده از ساختمان های لوله و داربست ، طبقات معلق و متناوب آن و نماهای خارجی کاملاً مجزا یا " شکسته شده اش " چشم اندازی آرمانی از مدرنیته ارائه می دهد – به طور خلاصه " های تِک " نوعی معماری مشخصه جامعه ارتباطی است .

 نمونه های معروف " های تک " از جمله استادیوم المپیک در مونیخ و از همه چشمگیرتر مرکز فرهنگی پمپیدو در پاریس است . این امر که سبک " های تک " همواره بیش از هر سبک دیگری به عنوان نشان شاخص مدرنیته ملاحظه شده ، به ویژه در نمونه های متأخر به وضوح مشهود است . از جمله ساختمان لویدز بی تردید به عنوان یک بنای کاملاً خیره کننده در معماری نسبتاً یکنواخت حاشیه ساحلی لندن ، و نیز دیگر ساختمان های " های تک " در حاشیه منطقه بار انداز تایمز ، که در دهه 1980 نو سازی شد به چشم می خورد . نمونه ابتدایی این معماری ، ساختمان روز نامه فاینشال تایمز در اسکله هند شرقی است که توسط نیکولاس گریمشاو در سال های 1986- 1988 طراحی شد . برنامه نوسازی سر نورمان فاستر برای رایشتاگ آلمان در برلین که در سال 1999 تکمیل شد نیز در مقوله معماری " های تک " قرار می گیرد . " ساخت شکنی " علارغم آن که از برخی جهات یک پدیده معماری دهه 1990 شمرده می شود ، شاید بدیع ترین مفهوم نیمه سده بیستم باشد . البته نه به این معنا که فاقد الگوی تاریخی است ، زیرا به هر صورت ارتباطی با جنبش " ساختگرای " روسی دهه 1920 دارد و این امر در اصلاح " ساخت شکنی " که توسط فلیپ جانسون در چارچوب نمایشگاهی در سال 1988 جعل شد ، به خوبی مستفاد می شود هسته کانونی ساخت شکنی " کمال آشفته " گسست شگفت انگیز با آرزو در اینجا شعار " باهاوس " مبنی بر " فرم تابع عملکرد است " خود را در رویکرد " فرم تابع تخیل " سرزنده و کاملاً رها می کند . گاه ساختمان حاصله به شکلی بود که گویی یک کودک غول آسا ، بلوک های ساختمانی را با ترکیبی غریب کنار هم چیده است . علاوه بر برنارد شومی و شرکت himmelblau coop  ( شرکت آسمان آبی ) ، فرانک اوگری معمار امریکایی ، به ویژه به عنوان چهره شاخص ساخت شکنی شهرت دارد .

موزه طراحی ویترای گری ، ساخت در 1987- 1989 نزدیک باسل در سوئیس و موزه گوگن هایم گری در بیلبائو در اسپانیا ، نمونه های شاخص این گرایش معماری محسوب می شوند . علاوه بر این گرایشات عمده ، معماران و گرایشات بیشمار بدیگری وجود دارند که دشوار می توان آنها را در مقولات مشخص طراحی و سبک قرار داد . ریچارد مه یر امریکایی یکی از همین " سرگردان بین دنیا ها " است . مجموعه آثار کاملاً متمایز وی ، که به ویژه در مرکز جدید " ج پی گتی " در سانتا مونیکای کالیفرنیا تشخیص یافته است ( 1998 ) و در فاصله مابین سبک های مختلف قرار می گیرد . به نظر می رسد دنباله رو می نمالیسم فاقد تزئینات در سنت آدولف لوس ، ساختگرایی جنبش داستیل هلند ( و در گستره امروزی ، " مدرن سفید " خردگرای ایتالیا ) و نیز پست مدرنیسم کلاسی سیستی است .

سبک رومانتیک شده " های تک " را می توان در بناهای بلند مرتبه معمار متولد آلمان هلموت یان مشاهده کرد . همچنین یکی دیگر از گرایشاتی که خارج از مقولات تعریف شده قرار می گیرد ، نوعی گرایش مدرن کارکردگرایانه است – نوعی معماری که گرچه کارکرد خود را به خوبی اجرا می کند . ولی همزمان ظاهر یک ساختمان مدرن را دارد . یکی از پیشقراولان این گرایش شرکت آلمانی " گرکان ، مانک و شرکا " است ( ساختمان نمایشگاه لایپزیک ؛ توسعه رودگاه هامبورگ ) . فریتز لیونهارت پیشرو بتون پیش کشیده نیز نقش راهبر را در جنبه فنی معماری بر عهده داشته است . طرح های وی برای پل و برج ، از دهه 1940 متناوباً جنجال های فراوانی را به راه انداخته است . نمونه اولیه اش از کاربرد تخیلی اصلی " های تک " در ایالات متحده گنبد جئودیسک است که توسط باکمینستر (فولر ) ابداع شد ، و حال در سرتاسر دنیا نمونه هایی از آن یافت می شود .

 مختصری در باره زیر شاخه های معماری هایتک:

1- معماری اکوتک    Eco Tech

رویکرد به زیست و اکولوژی یکی از گرایش های عمده معماران هایتک است. این معماران طلایه دار استفاده از عوامل اقلیمی و محیط زیست در ساختمان هستند. (سازگاری با محیط زیست) است.

امروزه استفاده کردن از انرژی و صرفه جویی کردن یکی از دغدغه های مسائل جهانی است و برای همین منظور اجرای استانداردها و معیارهای دائمی صرفه جویی در انرژی، تعیین وکنترل دقیق مصرف انرژی در ساختمان، امری حیاتی به نظر می رسد. این معماری در اصل مفهوم معماری هماهنگ با طبیعت است.

از اصولی که در اکثریت کارهای ارائه شده در اکوتک به نظر می رسد، می توان موارد زیر را بیان کرد

تهویه طبیعی با امکان جریان هوا از سقف، تهویه مطبوع از طریق پالایش شبانه و دمیدن هوا از زیرکف، کنترل نور و نظایر اینها، استفاده کردن از منابع طبیعی زیر زمینی، استفاده کردن از انرژی منابع طبیعی همچون گرما، نور خورشید، باد، انرژی گرمایی، آب باران

نورمن فاستر یکی از معروفترین معماران سبک اکوتک است. طرح وی برای بازسازی راشیتاگ، پارلمان جدید آلمان در برلن در سال  1993  به عنوان برنده اول اعلام شد. فاستردرطرح خود یک شیشه ای به جای گنبد تخریب شده پارلمان، در جنگ جهانی دوم، در نظرگرفت. این گنبد از چند نظر جالب توجه بود: نخست آنکه در داخل گنبد دو رامپ مارپیچ قرار داردکه به سکوی فوقانی جهت تماشای مناظر اطراف ختم می شود و لذا مردم به صورت سمبلیک بر بالای سر نمایندگان خود صعود می کنند. در هنگام شب گنبد از طریق تالار مجلس روشن می‌شود و به صورت گنبدی نورانی می درخشد، که نشانه ای از قدرت و توانایی پروسه مکراتیک در آلمان فدرال است. از نظر اقلیمی در تابستان تهویه طبیعی تالار نمایندگان از طریق گنبد شیشه ای صورت می گیرد و در زمستان هموای گرم تهویه شده از طریق گنبد شیشه ای باز یافت و مجددا مورد استفاده قرار می گیرد و بالاخره آیینه های وسط گنبد روشنایی طبیعی و تصویر مردم ( خاستگاه قدرت ) را به تالار نمایندگان منعکس می کند.

از موارد دیگر می توان، پنجره های هوشمند جهت تهویه هوا، استفاده از سوخت تجزیه شونده بیوگاز جهت تولید برق بدون آلودگی، حرارت تولید شده در یک مخزن طبیعی آب گرم در زیر ساختمان، آب سرد لایه های زیر زمینی جهت تامین سرمایش ساختمان، را نام برد.

 2- معماری روبوت

نظرات شما عزیزان:

بهنام حسن زاده
ساعت11:24---22 مهر 1390
سلام آقا یاشار بی زحمت مطالبی کهراجع به معماری میشه رو برا من بفرست تا که کپی کنم تو بلاگ {سبک های جدید معماری-کالبد و خلق فضا}


مرسی


بهنام حسن زاده
ساعت11:23---22 مهر 1390
سلام آقا یاشار بی زحمت مطالبی کهراجع به معماری میشه رو برا من بفرست تا که کپی کنم تو بلاگ {سبک های جدید معماری-کالبد و خلق فضا}

مرسی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





: مرتبه
[ دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:, ] [ 20:2 ] [ یاشار ]
درباره وبلاگ

سلام من یاشار کریمی هستم از اینکه به وب من اومدین کمال تشکر رو دارم و امیدوارم که بتونید از مطالبش استفاده کنید در ضمن خوشحال ميشم اگه خواسته هاتون رو بگيد تا براتون بزارم . نظر یادتون نره ، راستي قسمت نظرات چند روزيه مشكل پيدا كرده اگه خواستين مي تونين مقالات عمراني يا معماري رو كه مي خواين به صورت پيامك يا تماس به من بگين... خوشحال ميشم با تشکر ياش 09393434245
امکانات وب
وب سايت حقوقدانان جوان ايران
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 14
بازدید کل : 10371
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1